متین گلیمتین گلی، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

ninigoliii

این روزا....

1394/2/5 17:52
نویسنده : زهرا
386 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شکوفه گیلاس،سلام عطر گل یاس...الهی  مامان فدات که داری روز به روز بزرگ و آقا میشی،امروز اولین غلت زندگیتو زدی،البته مامانیم یکم بهت کمک کردا ولی خیلی وقته که ازاین پهلو به اون پهلو میشی......،خیلی وقته میخوام بیام برات بنویسم  ولی حسابی وقته مامانو پر کردیو دوس داری همش بغل باشی،یا کنارت باشم،طوری که تقریبا آشپزی تعطیل میشد،بنده خدا بابایی!!!دیگه چن روز پیش رفتیم برات آغوشی خریدیم،خداروشکر توش وامیستی،وقتی میخوام بذارمت توش کلی خوشحال میشی و ذوق میکنی،دو هفته ای میشه که وقتی درازی تلاش میکنی پاشی بشینی،قربونت برم اینقد به خودت فشار نیار کمرت درد میگیره ها.....دیگه اینکه یه دست خور حسابی شدیو کمتر پستونکتو میگیری،اینقده خوردنی میشی وقتی دستایه کوچولوت تو دهنته و ملچ ملوچ میکنی....عاشق اینم که صبا پامیشی براخودت کلی بازی میکنی،اینقده با دستایه کوچولوت می‌کوبی به من که بیدارم کنی قربونت برم،بعد که خیالت راحت میشه پاشدم حسابی خوشحالی میکنی،بعده اینکه میریم آب بازی/دستو صورتو پوشک اینا/شیرتو میخوری و برات کتاب شعر میخونم، دوباره خوابت میبره،البته خواب که نمیشه بهش گفت در حد سه چهار دقیقه من موندم آخه این چه خوابیه،اکثرا تو روز خوابات همینجوریه ها!دیگه شاید بعداز ظهر یه ساعتی بخوابی!راستی بعده کشف دستات که به خیلی وقت پیش برمیگرده تازگیا پاهاتم کشف کردی،وقتی میشونمت هی نگاشون میکنیو بهشون دست میزنی....موهایه خوشگلتم روز به روز داره کمتر و کمتر میشه،طوری که بعضی صبا رو بالشت سیاه شده از مو!و آخرین خبر و بدترین خبر اینکه دیگه تو بیداری شیر مامانو نمیخوری و این خیلی منو غصه میده نازپسرم،نمیدونم شاید مقصر خودمم!آخه هفتم عید بود که عمه جون مامانی فوت کرد،منم شما رو بردم تو شلوغی و حسابی اونجا بغل به بغلم شدی،دیگه از همون روزا شیر مامانیو نخوردی!بعد که تو اینترنت نیگا کردم نوشته بود علتش همون شلوغیه و شما از شیر خوردن اعتصاب کردی که تو سن سه ماهگی به بعد اتفاق میفته!قربونت برم وروجک...آخه تو از کجا میدونی اعتصاب چیه!و شمام تو همون سن بودی،و گفته بود دو هفته طول میکشه که خوب بشی و من امیدوار بودم که خوب بشی که متاسفانه الان که یه ماه گذشته هنوز خبری نیس،،باز خدارو شکر تو خواب میخوری!حتی دکتر هم بردیمت ولی بیفایده بود و خانم دکتر گفتن بچه هایی که کنار شیر مادر شیرخشک میخورن این مشکلو دارن و ممکنه دیگه شیر مادرو نخورن،ولی من همچنان امیدوارم که این مشکلمون حل بشه!آخه از همون موقع که شیر مامانیو نمیخوری احساس میکنم حساس تر و بهونه گیر تر شدی ناز من.اینروزام که اینقد شیطون شدی....همون شیشه شیرتم درست حسابی نمیخوری،همش در حال کنجکاویو اینور اونورکردن سرتی،خلاصه که مامانیو حسابی با شیر نخوردنت  اذیت مکنیا!!!اینو یادم رفت بگم...الهی مامانی فدات بشه از وقتی دو ماهو نیمت اینا بود با لبات میگی بوووووو   کلی لبایه نازت آب دهنی میشه و تقریبا این روزا آب دهنت داره از اون لبایه نازت چکه مکنه یقه لباست خیسه....مامان فدات بشه که اینقده شیرین عسلی ناز من.....بوس هیزار تا به اون لبایه نازت!قلب

.

.

.

قبل سال تحویل......جشن...اون موقع دو ماهو نوزده روزت بود

هفت سینمون

اینجام پایان سه ماهگیته که دیگه میتونستی از دستایه نازت استفاده کنیتشویق

. اولین  غلتت تو سه ماهو سه هفته و سه روزگیخندونک

صبت  بخیر پسرخوشگلم

فقط به شیشه رضایت ندادی...برا همین انگشتتم میخوردیقه قهه

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ninigoliii می باشد