هفت ماهگیت مبارک.....

سلام به روی ماهت نفس مامان.....هفت ماهتم تموم شد.....دیگه واسه خودت مردی شدی کوچولویه من.....هر روزم داری خوردنی تر از قبل میشی!وای که چقدر دوست دارم ناز مامان.....هیچوقت تو زندگیم اینقد احساس خوبی نداشتم...خوشحالم که هستی و منو بابایی رو با بودنت خوشحال میکنی.....از احوالاتت تو اینماه اینکه فک کنم دوباره داری دندون در میاری،چن وقته باز داری اذیت میشی....راستی برات آش دندونیم پختم،خیلییی خوشمزه شده بود مامان جونم...با اینکه بار اول بود این غذارو میپختم....هنوز چهار دست و پا نمیری!شایدم نخوای هیچوقت بری نمیدونم.....ولی یه مدته که وقتی میشینی،خودتو سر میدی رو زمین و اینور اونور میری....تو تاتی کردن هم که دیگه حرفه ای شدی!تا بلندت میکنیم تندی قدمایه کوچولو و نازتو برمیداری!دقیقا ار روزیم که وارد هشتمین ماه زندگیت شدی وقتی تو تختت میذارمت از نرده هاش میگیری که خودتو بکشی بالا و بلند شی...وضعیت غذا خوردنتم خیلی خوب نیست متاسفانه......ینی باید سرگرمت کنیم تاچیزی بخوری...جدیدا اینطوری شدیا!امیدوارم بهتر بشی مامان جونم!قربونت برم با اون صداهایی که از خودت در میاری....چقد شیرینه حرف زدنات،مخصوصا وقتی جلویه تابلو اینا میبریمت که....چقدم ذوق میکنی!!!

هنوز عکس نگرفته زدی ناکارش کردی

دیگه مامانیم سریع ماست مالیش کرد

آخ جون بازم کیک

اینا عشقایه منن...نیگا کن

اینجا داری سرک میکشی

پسر اخمویه من.....

تو کمد رفتی چیکار وروجک

لقمه یه بزرگتر از دهن برداشتن که میگن همینه ها

قربون اشکات بره مامان....چرا گریه میکنی خووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دارم سلفی میگیرم.....

مامان غدا.............

عاشق تبلیغاتی

دارم تمرین میکنم زودی بلند شم وایستم

مدل خوابیدناتو ببین....کلا شبا به شیکم میخوابی...خسته میشی که همش این مدلی

اولین خرایکاریت تو آشپزخونه

اینم آش دندونی خوشمزه برا پسر خوشمزززززه مامان