سیسمونی پسر گلی
سلام نفس مامان،الهی دورت بگردم که دیگه حسابی واسه خودت بزرگ شدیو آقا،و دیگه کم کم باید بساطتو ار تو دل مامانی جمع کنیو بیای بیرون،البته هنوز یه یه ماهی مونده ولی برعکس همه که میگن روزایه آخر دیر میگذره برا من داره مث برقو باد میگذره،یادمه روزایه اولی که اومدی تو دلم میگفتم اوووووه نه ماه ،کی میخواد بگذره!وای که چقد این هشت ماهش زود گذشت،مامانی حسابی به بودنت تو دلش عادت کرده،درسته میای تو بغلمو هر لحظه میتونم ببینمت ولی از الان دلم برا تکونات تنگ میشه آرتینم....و............... عزیز مامان 28 آبان رفتیم سونو که اتفاقا پنجمین سالگرد عقد منو بابایی هم بود همونروز،و کلی به سه تاییمون خوش گذشت،و به خانوم دکتر گفتم یه تصویرم از صورت نازت برام ب...
نویسنده :
زهرا
17:12